سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به کسى که در محضر او أستغفر اللّه گفت ، فرمود : ] مادر بر تو بباید گریست مى‏دانى استغفار چیست ؟ استغفار درجت بلند رتبگان است و شش معنى براى آن است : نخست پشیمانى بر آنچه گذشت ، و دوم عزم بر ترک بازگشت ، و سوم آن که حقوق مردم را به آنان بپردازى چنانکه خدا را پاک دیدار کنى و خود را از گناه تهى سازى ، و چهارم اینکه حقّ هر واجبى را که ضایع ساخته‏اى ادا سازى و پنجم اینکه گوشتى را که از حرام روییده است ، با اندوهها آب کنى چندانکه پوست به استخوان چسبد و میان آن دو گوشتى تازه روید ، و ششم آن که درد طاعت را به تن بچشانى ، چنانکه شیرینى معصیت را بدان چشاندى آنگاه أستغفر اللّه گفتن توانى . [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط:   بهرام کلهر  

چهارشنبه 85 خرداد 24  7:25 عصر

دانستن‌ مراحل‌

 

یادم‌ نمی‌رود هنگامی‌که‌ کوچک‌تر بودیم‌ و می‌خواستیم‌ برای‌ اولین‌ بار به‌تهران‌ بیاییم‌ و به‌ مشهد برویم‌، از تهران‌ زیاد شنیده‌ بودیم‌ که‌ ماشین‌هایی‌ داردو خیابان‌هایی‌ و مردمانی‌ و...

اما فاصله‌ قم‌ تا هدف‌ را نمی‌دانستیم‌ و مراحلش‌ را نمی‌شناختیم‌. همین‌که‌به‌ حدود منظریه‌ رسیدیم‌، از پدرم‌ پرسیدم‌: آیا به‌ تهران‌ رسیده‌ایم‌ و او آرام‌گفت‌: نه‌؛ مقداری‌ راه‌ آمدیم‌ و در کنار یک‌ رستوران‌ ایستادیم‌ و من‌ گفتم‌: حتما این‌جا تهران‌ است‌; چون‌ ماشین‌هایی‌ داشت‌ و جاده‌ای‌ و مردمانی‌ و...

وبا خوشحالی‌ به‌ پدرم‌ گفتم‌: این‌جا تهران‌ است‌؟ او که‌ کلافه‌ شده‌ بود، باتندی‌ گفت‌: نه‌؛

من‌ با خودم‌ گفتم‌: شاید اصلا تهران‌ دروغ‌ است‌ و تهرانی‌ نیست‌.

هنگامی‌که‌ یک‌ دانشجو، مراحلش‌ را نشناسد، می‌خواهد از روز اول‌ درکتاب‌ امثله‌ مسایل‌ رشد و تربیت‌ و استعدادها و آگاهی‌ها را ببیند، می‌خواهدچهره‌ی‌ زراره‌ و ابوذر را ببیند.

اما هنگامی‌که‌ نمی‌بیند و می‌گویند این‌جا تهران‌ نیست‌، رفته‌ رفته‌ ناامیدمی‌شود که‌ شاید تهرانی‌ نیست‌ و رشدی‌ نیست‌ و راهی‌ نیست‌


 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
شنبه 103 اردیبهشت 15
امروز:   5 بازدید
دیروز:   0  بازدید
فهرست
آشنایی با من
لوگوی خودم
اوقات شرعی
حضور و غیاب
اشتراک
 
طراح قالب
www.parsiblog.com